قــــــــــــــــــــــــــصه از اونجا شروع شد که.........خیلی عـــــــــــــــصبانی بود.....گفت که اگه
دوسم داری ثابت کن.....
گفتمــ:چه جوری؟
تیغ رو برداشت و گفت رگتو بزن.گفتم مرگ و زندگی دست خداست.گفت پس دوسم نداری....
تیغ رو برداشتم و رگمو زدم.....وقتی داشتم تو آغوشش جون می دادم آروم زیر لب گفت:
اگه دوسم داشتی تنهام نمی ذاشتی
هر چند نمیدانم خوابهایت را باکه شریک میشوی
اما هنوز شریک تمام بیخوابی های من تویی !!!..
دلم بهانه ات را می گیرد
چقدر امروز حس می کنم نبود تو را
صدایت در گوشم می پیچد و من می گویم : جانم ... مرا صدا کردی ...؟!
فقط چند قدم ، مانده بود برسم به تو . . . اگر این خواب ادامه داشت . . .
دوستت دارم" تکیه کلام توست...و تکیه گاه من.
چقـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدر کم تــــــــوقع شده ام ...
نـه آغوشت را میـــــــــخواهم !...
نـه یک بوســــــــــــه !...
نـه دیگر بودنت را ...
همین که بیایی از کنارم رد شوی کافیست ...!
...مــــــرا به آرامش میرساند...
حتی اصطحکاک ســــــــــــایه هایمان...
گـــــاهی آدم "دلــ" ش می خــواهـــد
کفـــــش هـایـــش را در بیـــاورد،
یواشکی ، نوک ِ پا ، نوک ِ پا
از خـودش دور شــــود،
بعد بزند به چــاک،
فرار کند از خودش!!
این روزها...
خیلی از آدم ها به دست هم پیر میشوند
نه به پای هم
غصه نخور .. کنار آمده ام با نبودنت ... با تنهای ام ...
خیلی که دلم بگیرد ، گریه می کنم ...!
حرفی از جنس نصیحت 
دانلود کتاب SQL server 2012